یلدا مبارک
دوستان جهت اطلاعات بیشتر به سایت تخصصی مراجعه کنند
www.kiane.toosblog.com
ساروج چیست؟
در زمانهای قدیم که چیزی به نام بتون وجود نداشت ، برای ساختن جاهای مستحکم از موادی به نام ساروج استفاده می شد. امروزه به اشتباه مردم فکر میکنند که ساروج برای نگهداری عتیقه بوده است در صورتی که اینطور نیست.
ساروج برای پل سازی ، ساخت قلعه های محکم ، سد سازی ، و راه برای آب و نگهداری عتیقه و بسیاری از این مواری استفاده می شده است.
ساروج انواع مختلف دارد که محکمترین آن به ترتیب از ساروج سیاه شروع میشود و بعد از آن ساروج سفید و ساروج طوسی و ساروج کرم است. بعضی از ساروجها با موادی بنام سیلکس و بعضی با سرب و مس ذوب شده درست می شدند. اینها استقامت ساروج و محکمی آن را بالا میبرد.
در ساروجهایی که برای جلوگیری از نفوذ آب ساخته میشد از پشم شتر و موی بز استفاده میشد که ساروج را برای جلوگیری از نفوذ آب مستحکم میکرد.
تا چند سال پیش شصدو دو نوع ساروج شناخته شده است که از این تعداد پنجاه و یک نوع آن بدون اموال (زیر خاکی) میباشد و از باقیمانده انواع ساروج همه دارای طلا نمیباشد. در حفاریهای انجام شده اکثرا از سه نوع ساروج بار طلا بیرون آمده است و الباقی دارای نقره و مفرق و اجناس دیگر بوده اند.
سنگ قورباغه
در مصر باستان قورباغه نماد تولد الهه هگت بوده است و همیشه در هنگام زایمان مادران و زنان مصری حضور داشته است! جالب اینکه، مسیحیان اولیه، قورباغه را به عنوان نمادی از رستاخیز مسیح می دانسته اند.
ولی در نشانه های دفینه، قورباغه خصوصیات واضحی دارد و مهم ترین آن، جهش به سمت جلو می باشد و معمولا باید در کنار یک رود یا برکه ای آب قرار داشته باشد و این علامت علامت آخر نیست و باید به سمت جهش آن به دنبال نشان بعدی باشید. ضمنا یک خصوصیت دیگر آن گرفتن طعمه از راهی دور می باشد و به همین منضور اگر قورباقه رو به رودخانه قرار داشت، اصلا تعجب نکنید و فکر نکنید که هدف نهایی در آب می باشد! بلکه هدف آن طرف آب بوده و در آنجا باید به دنبال علامت آخر باشید . ضمنا بعضی ها نیز به حالت چشمان قورباغه اشاره داشته و توجه ویژه ای به آن دارند و معتقدند که چشمان قورباغه، به دو طرف مختلف نگاه می کنم و میتواند نشانگر دو هدف باشد. در کل باید به تمام اجزاء آن دقت کافی داشته باشید، چرا که می تواند در یافتن نقطه نهایی، به شما کمک موثری بنماید.
دانستن خصوصیات موش می تواند به ما، راه رسیدن به دفینه یا انبار را نشان دهد. البته باید بدانید که این نشان و علامت بسیار نادر می باشد و در تمام نقاط ایران دیده نشده است.
معمولا نگاه موش مهم است مگر اینکه دم موش حالت خاصی داشته باشد که آنوقت باید سمت دم را نیز بررسی نمایید. ضمنا اگر دم صاف باشد ، احتمالا در مسیر نگاه یا دم یک راهی دالان گونه باید بیابید که در ابتدا ورود ، بسیار تنگ و بعد کمی بازتر می شود و چنانچه دو موش قوس داشته یا پیچیده شده باشد، نشان دهنده آن است که به سمت حرکت و نگاه موش راهی وجود دارد که به دالان هایی پر پیچ و خم منتهی می گردد که در زیر زمین تعبیه گردیده است و اگر دم موش کاملا مار پیچ باشد ، به ما می گوید که این دالان ها به یک مرکز خاص منتهی می گردند. اگر چشم موش به صورت برجسته و قوس دار باشد ، نشان دهنده وجود یک گور پشته (یک تل خاکی) است که نگاه موش به آن سمت متمرکز شده است و راه ورود از پهلوی این تل ، خواهد بود.
توجه داشته باشید که موش همیشه نشان دهنده محل دفینه و مقبره نیست و چنانچه در مجاورت آن تصویر خوشه ای گندم و از این قبیل علائم یافت شود، می تواند سمبل وجود یگ انبار و محل ذخیره سازی آذوقه نیز باشد.
گور دخمه خود یک مبحث بسیار بزرگی است که میشود چندین کتاب در موردش نوشت.گور دخمه ها یادگار سلسله مادهاست و از آن موقع چنین رسمی برای تدفین وجود داشته است.اغلب گوردخمه ها دارای بار هستن و بارش به آسانی خارج میشود.اغلب بار در خود گور میباشد.در مواردی هم بوده که از دخمه راهی مخفی به اتاقکی ختم میشود که اموال آن شخص است که در گور دخمه دفن شده.گور دخمه ها اغلب در ارتفاعات قرار دارد به طوری که بدون طناب و آویزان شدن از پرتگاه راه دیگری برای ورود وجود ندارد.این رو همیشه به ذهن بسپارید که اطراف آن قلعه یا دژ هم وجود خواهد داشت.هیچگاه گور دخمه ها را تخریب یا منفجر نکنید و فقط کار خود رو انجام بدید .در گور دخمه ها از ساروج استفاده نشده است و تمام بنا از تراشیده شدن سنگ ساخته شده است.
" فرهنگ تدفین در ملل و ادیان مختلف "
در کهنترین شکل تدفین ، جنازه را در حالت جنینی دفن میکردند
تدفین به شکل جنین از یک سو این توهم را ایجاد میکرد که جنازه به خواب فرورفته است و از سوی دیگر از امید به بیداری و تولدی دیگر پس از رستاخیز نشان داشت. اجداد ما در آن دوران بسیار دور جنازهی مردگان را طنابپیچ میکردند. احتمالاً به این دلیل که میترسیدند مردگان زنده شوند و سراغ زندگان بیایند. مراسم تدفین در فرهنگهای کهن که پیشینهشان به سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح میرسد بسیار اهمیت داشت. گورهایی عظیم به طول دوازده متر که با تختهسنگ بنا میکردند از اهمیت تدفین در این فرهنگها نشان دارد. در این گورها یکصد جنازه جا میگرفت و روی آن را با خاک میپوشاندند. چنین گورهای عظیمی به بناهای باشکوه شباهت داشت و ساختن آنها وقت و هزینهی زیادی میطلبید. در سدههای میانه، پیش از آغاز دوران روشنگری که همه چیز با افسانه درآمیخته بود، برخی اروپائیان، از جمله آلمانیها اعتقاد داشتند که این گورها را غولها برای خودشان ساختهاند. در یونان قدیم مردگان را در تابوتی از سنگ آهک قرار میدادند و این تابوت سنگی را سارکوفاگوس یا «گوشتخوار» میخواندند. واژهی تابوت در برخی زبانها مانند آلمانی و فرانسه را بعدها از همین واژهی سارکوفاگ استخراج کردند. در قرون وسطی گمان میبردند که روح انسان در قلب او جای دارد. از این رو برخی پادشاهان و هنرمندان بزرگ وصیت میکردند که قلبشان را جداگانه دفن کنند. ریچارد شیردل، ناپلئون بناپارت، دانته و شوپن از مشاهیریاند که قلب آنان جداگانه دفن شده است. در کنعان و ایران ، جنازهی میت را در غار یا در دل کوه قرار میدادند
در کنعان و در ایران، جنازهی میت را در غار یا در دل کوه قرار میدادند. در نقش رستم، در سینهی کوه مقبرههای عظیمی از دوران هخامنشی و ساسانی به یادگار مانده است. حوالی ستودانها، هزاران کلاغ و مراغ لاشهخوار در پرواز بودند
مردگان را فقط در خاک یا در دل کوهها دفن نمیکردند. در فرهنگ ایرانی - زرتشتی تدفین در هوا مرسوم بود. در این آئین زمین و آتش تبرکی دارد و روح که از بدن انسان بیرون رفت پیکر مرده بسیار پلید و ناپاک است و هر چیز را آلوده میکند. به همین جهت مرده را نباید به خاک یا به آتش سپرد. زرتشتیان از زمان ساسانیان هر جا که بودند دخمههایی میساختند و مرده را به آنجا میبردند و در هوای آزاد، کنار دیواری مینهادند تا مرغان شکاری و حیوانات درنده آنها را بدرند و متلاشی کنند و وقتی که فقط استخوانی از مرده باقی میماند، استخوان او را برمیداشتند و در محوطهی کوچکی میگذاشتند و به آن «ستودان» میگفتند که به روایت استاد فقید، سعید نفیسی مخفف کلمهی استخواندان است. استاد نفیسی در خاطرات دوران جوانیاش از برخی اعتقادات خاص زرتشتیان یاد میکند. اگر کلاغ یا لاشخور چشم راست مرده را درآورده بود، گمان میکردند مرده آمرزیدهتر است. اگر دست راست زودتر از بدن جدا میشد، باز هم مرده آمرزیدهتر بود. اگر مرده را کنار دیوار دخمهای میایستاندند و تعادل خود را از دست میداد و برای مثال به پشت میافتاد، آمرزیدهتر بود تا این که به رو افتاده باشد. اگر روی پای خود میافتاد یا به حال نشستن درمیآمد، گمان میکردند روح او معذب است. بدتر از همه مردهای بود که سرش از تنش جدا میشد. بدیهیست که حوالی این دخمهها همیشه هزاران کلاغ و مرغان لاشخوار در پرواز بودند. در آمریکای شمالی، در فلوریدا قبیلهی سمیول از قبایل سرخپوست مردگانش را در تنهی پوک درختان میگذاشت تا به تدریج تجزیه شود. برخی قبایل سرخپوست هنگام کوچ از جایی به جایی دیگر مردگانشان را روی زمین میگذاشتند و به کوچ خود ادامه میدادند. پیش میآمد که سالخوردگان این قبایل، وقتی هنگام مرگشان فرامیرسید، از قبیله جدا میشدند و به کوه میزدند و در آرامش و در انزوا میمردند. جنازهی آنان در همان محل میماند تا به تدریج تجزیه شود و از بین برود. تدفین در آب
هندوها و ژرمنها، مردههایشان را میسوزاندند
در هندوستان، سوزاندن مردهها مرسومترین شکل تدفین است. هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح ژرمنها مرده را میسوزاندند و خاکستر آن را به همراه اشیای زینتی که از مرده به جای مانده بود، در یک ظرف گلی ساده جمع میکردند. در میان هندوها رسم است که وقتی کسی میمیرد، اگر دارای فرزند است، پسر ارشد میبایست آتش را بیفروزد. هندوها اعتقاد دارند که روح مرده با سوزندان جسم او آزاد میشود. در غرب سوزاندن مرده مرسوم است. خاکستر مرده و برخی حیوانات خانگی را در ظرفی مینهند و این ظرف را به خاک میسپارند. در همهی فرهنگها، تدفین با مذهب درآمیخته است
مراسم تدفین از یک سویهی تسلیدهنده برای بازماندگان برخوردار است. در زمان رومیها وقتی مردهای در آتش میسوخت، بازماندگان از دیدن دودی که از جنازه برمیخاست تصور میکردند که روح مرده همراه با آن دود به آسمان میرود و با این فکر خود را تسلی میدادند در حالیکه بعدها با آمدن مسیحیت و اسلام سوزاندن مرده، نشانگر بیاحترامی به جسم انسان بود. بهتر بود که جسم انسان را در کفن بپیچانند یا در تابوت بگذارند و در قبر قرار دهند تا روز رستاخیز فرارسد و معاد اتفاق بیفتد. به همین جهت پس از فراگیر شدن مسیحیت در اروپا، سوزاندن جنازهها که تا پیش از آن مرسوم بود ورافتاد و به همین شکل پس از غلبهی مسلمانان بر ایرانیان نهادن جنازهها در دخمهها منسوخ شد. در قرون وسطی تنها زنانی را که به جادوگری متهم میشدند، پس از محاکمه در محاکم تفتیش عقاید با آتش میسوزاندند. دلیل میآوردند که با این تمهید روح شیطانی و پلید جادوگران همراه با جسمشان برای همیشه نابود شود.
تدفین در زمانهی ما
در اسلام و یهودیت، نبش قبر جایز نیست و اصولاً شایسته نیست که آرامش مردگان به هم بخورد. گورستان در این مفهوم یک خانهی ابدی و از برخی لحاظ پندآموز است.
|
دزدان دریایی و گنج گمشده!!
|
|
اسرار دفینه .گنج های ایران .علامت چشم در گنج یابی
به نظر می آید در حال تماشای نقطه ای است. به روبرو نظر داشته و باید در پی چیزی باشید که اصالت (اصل شکل) آن از بین رفته باشد. اگر در داخل غار باشد به معنای وجود خطر است.
نظریه دیگر: ترسیم جشم در اشکال و چهره ها حائز اهمیت است. اگر مار وجود داشته باشد ، نماد جاودانگی است و در مفهوم وجود قبر است. احتمال دارد در اطراف ، تومولوس (تپه خاکی) باشد. وجود حوض و یا ماهی در کنار چشم یاد آور دوره هلنی روم( دوره ای از تاریخ یونان باستان ما بین مرگ پادشاه مقدونی اسکندر کبیر در سال 323 قبل از میلاد و ظهور امپراطوری روم باستان) است. اگر علامتهای خرچنگ و یا لاک پشت در داخل یا اطراف چشم باشد به تونلی اشاره دارد که باید به صورت خزیده از آن عبور کنید.
نظریه دیگر: امروزه می دانیم قدمت استفاده از علامت چشم مربوط به زمانهای دیرینه است. امروزه استفاده از چشم نظر(حرز) دلیلی بر این مدعاست. در ادیان و فرهنگهای مختلف ، چشم اهمیت زیادی داشته است. چشم در اساطیر مصر باستان ، مسیحیت ، اسلام ، فراماسونری (فراموشخانه) ….. بدان معناست که خدا هر چیزی را می بیند و می داند.باید به علامت چشم روی صخره ها و قبر ها دقت داشته و اطراف آنرا کاملا بررسی کنی
دعانویس
دعانویس به فردی میگویند که با استفاده از نوشتن متون کتب مذهبی روی اجسامی مانند قفل
کلید و کاسه و یا روی کاغذ سعی در برطرف نمودن مشکل مراجعه کنندگانشان دارند.
دعانویسها، در ازای نوشتن ادعیه و تعویذات، مبلغی با عنوان نیاز از مراجعه کنندگان اخذ
میکنند.
برخی از اینگونه افراد، مدعی هستند که با «علوم غریبه» آشنا بوده و «وسیلهای برای ابراز
قدرت خداوند» میباشند.گروهی دیگر با ادعای دانستن علم رمل و خبرداشتن از مجهولات
عالم و خیر و شر، رمال نامیده میشوند. اسباب کار این گروه، اشکال شانزدهگانهای است که
به دانیال نبی نسبت داده میشود. گروهی دیگر نیز برای مشتریانشان کفبینی و فالگیری
میکنند.
عدهای دعانویسی را خرافه میدانند و عدهای به آن معتقد اند، برخی از مسلمانان دعاهای مذهبی
را بر تسکین یا بهبود بیماریها موثر میدانند.
برخی از دعانویسان با ادعایهای دروغ از اعتقادات سوءاستفاده نموده و از آنان اخاذی
مینماید و حتی گاهی فرد دعانویس از مشتری خود سوءاستفاده جنسی نیز مینماید. اغلب
مشتریان دعانویسها، زنان جوان هستند.
دیدگاه فقهای شیعه
آیت الله ناصر مکارم شیرازی
«نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود
است ، اشکالی ندارد. ولی دعا نویسی حرفهای، که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و
غالب کتابهایی که به آن استناد میکنند، اعتباری ندارد.
آیت الله صافی گلپایگانی
«نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده و اجرت گرفتن در
مقابل آن، اشکال ندارد ولی مراجعه به فالگیرها یا دعانویسانی که به صورتهای مختلفه از
منابعی که اعتبار شرعی ندارد نقل میکنند یا مینویسند جایز نیست و پول گرفتن اینگونه اکل
مال به باطل و حرام است. والله العالم .
موضوعات مرتبط: دعانویس
جادو و جادوگر
در این مقاله می خوانید:
۱-اساس جادو چیست؟
۲-آیا جادو گناه کبیره است.
۳--تمرینهایی که پیش از ارتکاب جادو باید انجام داد
۴.تواناییهایی که یک جادوگر دارد:
-قربانی
-هیپنوتیزم
-سفر در زمان
-جادوی سیاه
-احضار اجنه و ...
قبل از هر چیز بگم که این اطلاعات رو از بهترین و مشهورترین جادوگران
گرفیتم و کسانی که نظر دیگه ای دارن بهتره چند تا جادوگر رو ملاقات کنند بعد بیان اگر
اعتراضی داشتن بگن . در صورتی که سوالی داشتید می توانید به شماره من تماس بگیرید .
جادو در اصل از ایجاد اختلال در امواج جهان به وجود می آید و اصلا چیزی به اسم جادوی
خوب و مثبت وجود ندارد.جادو اولین بار توسط موجودات غیبی به انسان آموزش داده شد و
بر اساس قرآن کریم این گناه بزرگ رو هاروت و ماروت که دو تا از فرشته بودند پس از
ورود به زمین مرتکب شدند.
برای شروع کسانی که فکر میکنن جادو کاری نداره اول باید استعدادشون رو تست کنن.
یک جادوگر ساده و ابتدایی باید از قدرتهای زیر برخوردار باشد:
۱-بتواند در زمان سفر کند
۲-چشم سوم داشته باشد و بتواند دنیای اجنه و فرشتگان را ببیند.
۳-دست از زندگی عادی شسته باشد
۴-قدرت مدیتیشن بالایی داشته باشد
۵-قادر به صحبت کردن با اجنه و کسب احترام آنها باشد
۶-قدرت روحی و روانی بالایی داشته باشد
۷-از طالع بینی و جایگاه ستارگان کاملا مطلع باشد
۸-قادر به تخلیه ی روح باشد..یعنی به اصطلاح از بدنش خارج شود
۹-وردها و قربانیهای لازم را بلد باشد
اما این به این معنی نیست که هر کسی تعدادی از این قدرتها را داشت می تواند جادوگر باشد.
من افراد زیادی را می شناسم از جمله خودم که قادر به تخلیه ی روح هستند و قدرت روحی
بالایی هم دارند.اما مسئله این است که برای جادوگر بودن باید با نیروهای شیطانی و اهریمنی
همکاری کرد و هر کس چنین کاری بکند دیگر راه برگشت نخواهد داشت.
جادو از این نظر که قوانین جاری طبیعت را می شکند تا به هدف خود برسد گناه کبیره
محسوب می شود.
مثلا کسی می خواهد در مدت کوتاهی ثروتمند شودیا دختر ثروتمندی را جادو کند و با او
ازدواج کند. و از راه جادو می توان ثروتمند شد اما از آنجا که شما باید نیروهای زیادی را
صرف غلبه بر آنچه که برایتان از طرف خدا معین شده بکنید این کار کثیفی است.
شما زودتر از همه به آنچه می خواهید می رسید اما طبق قوانین طبیعت چون میران انرژی
در جهان ثابت است و شما بیش از حد معین خود یکجا از این انرژی استفاده کرده اید - باید
این انرژی را به جهان بازگردانید-چه بخواهید و چه نخواهید این انرژی به صورتهای گوناگون
مثل پول و سلامتی از زندگی شما بیرون می رود و شما در عوض پول و یا ازدواجی که از
راه جادو به دست آورده اید باید سلامتی خود و اعضای خانواده تان را از دست بدهید. این یک
قانون ثابت و تغییر ناپذیر در تمام علوم است و جادوگری هم چیزی غیر از علم سیاه نیست.
در اصطلاح مذهبی و عامه شما شنیده اید که می گویند از هر دستی بدهی از همان دست
می گیری .. و یا پول باد آورده را باد می برد. اینها برداشت مردم ساده و عامی از همان
مسئله ی اساسی علمی است که در علم کیمیاگری و شیمی به قانون ؛معادله ی پایاپای: معروف
است.
اگر بدون دانش کافی دست به احضار روح اجنه و با خود اجته و با فرشتگان بزنید چه اتفاقی
می افتد؟
به احتمال ۹۰٪ بوسط آنها به طرق عجیب و وحشتناک کشته می شوید.
۱۰٪ احتمال دارد که بدنتان توسط آن جن با پری اشغال شود و به اصطلاح جن زده شوید که آن
هم منجر به مرگ با زندگی رنج بار خواهد بود.بنابراین شدیدا هشدار می دهم که به هیچ عنوان
امتجان نکنید مگر اینکه قصد خودکشی دارید
چشم سوم
جادوگر موجودات غیبی را باید از روی شکل و مشخصات او شناسایی کند.برای همین
قدرت زیاد در دیدن دنیای ماورا لازم است.به این نوع دید : چشم سوم؛ می گویند. در کتابهای
جادوگری مشخصات تمام موجودات غیبی که جادوگران به آنها نیاز دارند تا خواسته هایشان
را انجام دهند آمده است که آن هم از کتب باستانی و جادوگران قدیم است و البته اطلاعات جدید
هم سالانه به آن اضافه می شود.
قربانی
وقتی که یک موجود غیبی حاضر می شود به حرمت اسامی خدا به جادوگر آسیب نمی رساند
البته تا زمانی که جادوگر به او بی احترامی نکند.این بی احترامی معمولا نادانسته صورت
می گیرد چون مطمئنا جادوگر نمی خواهد که کشته شود.
پس از اینکه جادوگر وظیفه ی آن موجود را مشخص کرد موجود آن کار را انجام می دهد
که هر چیز غیر ممکنی می تواند باشد..مثل بردن در شرط بندی یا کشتن کسی به طور تصادفی
تا مسخ کردن یک یا تعدادی انسان به منظور رسیدن به خواسته های شیطانی.
هر قدر خواسته ی جادوگر بزرگتر باشد میزان و اندازه ی قربانی بیشتر است.قربانی به
عنوان هدیه و کار مزد موجود باید پرداخت شود و موجود از آن تغذیه می کند.این قربانی از
یک کبوتر شروع می شود تا خون انسان.
کسانی که برای باور کردن این حقایق مدرک می خواهند باید اول دور دنیا مسافرت کنند تا به
چشم خود ببینند که این مسائل کاملا اتفاق می افتند و اگر صرفا کسی ندیده به این معنی نیست
که وجود ندارد.برای مثال در کشورهایی مانند برمه و نپال و هندوستان و اکثر کشورهای
آفریقایی قربانی به طور علنی انجام می شود زیرا بخشی از آیینهای این سرزمینهاست. اما در
کشورهای اسلامی کاملا مخفی است زیرا کفر محسوب می شود.
موضوعات مرتبط: جادو و جادوگر
توضــــیحاتی درباره شاخه های تحصیلی علوم غــــــــریبــــه
بزرگان این فن این علوم را به چند قسمت تقسیم نمودند و هر قسمت نیز به چند شاخه تبدیل
شده است .
علوم غریبه به اصطلاح اهل فن عبارت است از :
«(( علم کیمیا ــ علم لیمیا ــ علم هیمیا ــ علم سیمیا ــ علم ریمیا ))»
اگر از حروف اول هر یک حرفی برداشته و در کنار هم قرار دهیم کلمه (( کله سر )) پدیدار
می شود .
علم کیمیا :
کیمیا صنعتی است که به وسیله آن اجساد ناقص را به مرتبه کمال توانند رسانید .
مثلا قلعی و مسی را تبدیل به نقره و طلا کنند و ماده ای که به وسیله آن اجساد ناقص را به
کمال رساند ، اکسیر می نامند . این در باب غنیمت این جهان بدان و اهلش در این باب کتب
بسیار نوشته است .
و شاخه قابل فهم عوام در عصر حال علم شیمی بدان که با تغییرات در ارتباط می باشد .
علم لیمیا :
لیمیا علمی است که از کیفیت تاثیر قدرت اراده و روح به وسیله ارتباط آن با ارواح قوی و
بزرگ ، مانند ارتباط با فرشتگانی که موکل ستارگانند ، گفتگو دارد . این علم همان فن تسخیر
است ؛ چون به وسیله آن ارواح قوی یا جنیان را تسخیر کرده و از آنان کمک میگیرد.
به گفته باورمندان به آن ، در لیمیا چگونگی تأثیرهای ارادی در صورت اتصالش با موجودات
ماورائی مورد نقد و بررسی قرار میگیرد . لیمیا منجر به کسب قدرت تسخیر جن و روح
میشود . منظور از تسخیر آن است که موجودات در اختیار و به فرمان انسان باشند .
علم هیمیا :
هیمیا علم تسخیرات است و آن معرفت احوال سبعه سیاره است از حیث تصرف ایشان که قوه
علوی اند در قواعل سفلی و دعوات و فتحات و بخورات ایشان و تسخیر روحانی و عزائم
جنیان و معرفت قوه و منازل مثل آن .
علم تسخیرات علوم بس شریف باشد و تسخیرات هفت سیاره ، تسخیرات شمس و قمر و مریخ
و عطارد و مشتری و زهره و زحل ، دارای ابعاد گوناگون و قدرت های مافوق طبیعت و
خواص گوناگون برای تسخیر کننده اش خواهد داشت و غنیمتی برای این جهان می باشد چون
هر کدام از هفت سیاره دارای میلیون ها میلیون موکل و عونٍ و طیشٍ برای کمک رسانی به
ارواح مطلق به سیاره خود می باشند و هر سیاره در فلک خود قرار دارد و دارای موکل و
عونٍ و طیشٍ های مخصوص به خود می باشد که در حیطه تسخیرات ، تسخیر کننده قرار
می گیرند و به انجام امور دنیوی او کمک و یاری می رسانند و عامل ترقی تسخیر کننده
می باشد ، هر یک از سیارات هفتگانه که دارای خواص و قدرت و در اقلیم از این منظومه
قرار دارد ، دارای گروه های مختلف از موکل ملکی و موکل علوی و موکل سفلی و ...
و انواع جنیان و دیوان که تسخیرات پادشاه آن ها نیز مربوط به علم هیمیا می باشد ، بررسی
دوستی و دشمنی سیارات با هم (( اجتماع ــ تسدیس ــ تثلیث ــ تربیع ــ مقابله )) ،
(( ارباب شب ــ ارباب روز )) ، دانستن بخورات هر سیاره و هر عمل و باید با چه نوع
مدادی و چه نوع هیزمی و دانستن هر ساعت مطلق به کدام ستاره و برای چه کاری و چه
عملی مفید می باشد و نظر های آن ها نسبت به هم و بر روی مردم ، علم رمل اسطرلاب نیز
شاخی از علم هیمیا می باشد و علوم نجوم و علوم طب نیز از شاخه های علوم هیمیا
می باشند .
علم سیمیا :
سیمیا علم خیالات و آن علمی است که بدان تصرف در خیالات می کنند و نتیجه اش احداث
مثالات خیالیه است و آن ها در خارج وجود ندارند .
به صورت قابل درک این موضوع که سیمیا نوعی هیپنوتیزم فوق العاده قوی در روی افراد
که تمام قواه ذهن را تحت تاثیر سیما کننده قرار می دهد و تمام گفته های سیما کننده را بدون
کم و زیاد می بیند و در باور خود بدون هیچ گونه شبه می پذیرد مثل دیدن فیلم با این فرق که
دیدن فیلم قابل درک برای بیننده است . ولی اگر خود را در محیط و فضای فیلم به صورت
واقعی خود در صحنه احساس کنند . بدین شکل که دیگر نمی تواند تکذیب دیده های خود نمایید
و این علوم به وسیله اشیا جاندار یا بی جان در زمان خاصی با انجام کار های بخصوص و
اوراد و عزیمت آن موجود یا اشیای دارای خواص متافیزیک برای حمل کننده آن می باشد .
در حقیقت صاحب این علم بر ذهن و خیالات آدمی نفوذ کامل دارد این علم نیز در این جهان
غنیمت است .
علم ریمیا :
علم ریمیا علوم شعبده بازی ، تردستی ، چشم بندی نیر نجات به نام شعبده نامیده شده است و
اگر علوم ریمیا و سیمیا در هم امتزاج یابند دارای خواص صد چندان شوند . در باب شعبده
کتاب های زیادی ترجمه شده است ولی باز اسرار مخفیه این علوم هرگز بیان نگردیده است
اگر بخواهید اصل علم ریمیا و نیر نجات را در باب علوم غریبه بیاموزید باید بدانید که کتاب
بس قطور و بسیار مطالب ناگفته برای گفتن دارد و هزاران هزار ترفند و چشم بند و نیرنج در
او می شود یافت تا خواننده سر از کار شعبده باز آشنا به ریمیا در آورد .
در مجموع علوم غریبه علمی است برای جذب غنیمت این جهان و کلمه کله سر که از حرف
اول هر یک از علوم گرفته شده ، اخذ و کلمه کلّه سرّ یا (( کُلُّه سِّر )) را نام نهادند .
موضوعات مرتبط: توضیحاتی در باب شاخه های تحصیلی علوم غریبه
مــــــــــــــقـــــــــــدمه ای درباره علوم غــــــــــــــــــریبـــــــــــــــــه
علوم غریبه علمی میراثی از انبیا می باشد .
علوم غریبه علمی ناباور و مطمئن و صحیح می باشد .
علوم غریبه برای نجات انسان ها و اصلاح زندگی آن ها به وجود آمده است و باید از این علم
به طرز صحیح استفاده نمود ، علوم غریبه تنها برای استفاده شخصی و یا آواره کردن و
سرگردان نمودن کسی به وجود نیامده است و نیز این علم را هرگز برای منفعت خود و دنیا
نیاموزید و موفق نخواهید شد مگر آن که نیت دل خود را صاف نموده و فقط برای رضای خدا
و کاربرد آن برای راضی نمودن حقوق افراد استفاده نمایید .
آدمی از زمانی که نوشتن را آغاز کرد ، چون در ذات خود به او این علم داده و نیز بر او
خوانده شده بود در این بادیه به تحقیق و تجسس همت گماشت و در عصر ها و زمان های
گذشته تا حال بسی چیز های گوناگون در باب این علوم نوشته شد و بعضی از راز هایش فقط
سینه به سینه و نسل به نسل به رهبرش گفته شد ، وهم و خیال ، دروغ و راست به هم پیچید و
صدها بلکه هزاران کتاب و رساله شد و آدمی بر اثر نیاز به پناهگاه ، در کمینگاه های دزدان
این علوم به هر دلیل گرفتار گردید . این هستی دارای نظم و انضباط بسیار دقیق و باور
نکردنی است که قابل وصف و توصیف می باشد و دانستن مطلبی بس پیچیده و سراسر از
اسرار بدون شناخت و فقط با خواندن چند کتاب نمی شود به اعمالی که اهل این فن و بزرگان
این دانش فرمودند رسید و شروع به انجام آن کرد . اگر راه را درست نفهمی چون اطلاع از
عاقبت کار نداری به هزار و یک گرفتاری مبتلا گردیده
که هرگز از آن نجات نتوانی یافت .
علوم غریبه همانطور که از اسمش مشخص می باشد با مضمون غریب ، نا آشنا ، پنهان و
دور از دسترس بنا گردیده است . از پیدایش بشر تا به امروز خیلی از انسان ها در پی این
علوم کاوش و تحقیق نمودند و بزرگان بی شماری در این باب کتاب های زیادی به رشته
تحریر در آوردند و همیشه به صورت مخفی و سراسر ابهام و در رمز و راز سخن گفته اند .
در میان ملل گوناگون و در مذاهب مختلف و اقوام متحد از شرق دور تا غرب دور از شمال
تا جنوب در باب این علوم سخن گفته شده است ، حتی در مذاهب توحیدی نیز حکما و فلاسفه
و علما و عرفا در این باب سخن در خفی و فوق العاده مرموز و در رمز و راز به بیان مطالب
پرداخته اند چرا که به دست نا اهل نرسد .
چه بسیار کسانی که از پیش خود و به دست خود کتاب هایشان را سوزاندند ! و چه بسیار
کسانی که کتاب های خود را به آب شستند و چه بسیار کسانی که به دفن همه کتاب هایشان
وصیت کرده بودند .
علوم غریبه آمیخته ای از حق و باطل ، تقرب و تشدد راهی به سوی کمال مطلوب و در
ضدیتش سحر و جادو ، آن که باید می آموخت تا از بند جهل و نادانی و گمراهی نجات یابد ،
در اثر فریب شیاطین از این تیغ تیز برای نابودی خود و دیگران چه استفاده های نا به جا به
وقوع نپیوسته است .
چه بسیار کسانی که از این علوم برای فریب مردم و استفاده مادی به کسب و کار مشغول
نگشته ولی حقیقت این علوم در راستای توحید طی طریق و کسب معرفت و رسیدن به کمال
مطلوب می باشد و بس ، چون در این علم تحصیل عزت و سعادت و دولت و رفعت انجام
مطالب ، قضاء حوائج ، حصول مراد ، ادای قروض و شفای مریض و بر آمدن حاجات کلی و
حصول مرادات مهمه و رفع هموم و غموم و پریشانی ، آگاهی از علم و حکمت دنیوی ،
پیشگویی که به کار این دنیا بخورد ، که به حق می شود نام غنیمت این جهانی بر آن نهاد و در
وجه دیگرش سیر و سلوک و معرفت منازل باطنی و طی و طریق و شناخت خود در این باب
از طریق علوم غریبه آسان تر انجام پذیر می باشد .
به نام خدا
با سلام
برخی از واقعیتهای پنهان حروف ابجد
در ابتدا حروف ابجد را بصورت کبیر و صغیر می آورم تا برای آنهایی که به آن آشنا نیستند حرفهایم نامفهوم نباشد
الفبای ابجدکبیر چنین است .
ابجد: ا=1 ب=2 ج=3 د=4 . هوز : ه=5 و:6 ز:7 حطی: ح=8 ط=9 ی=10 کلمن : ک=20 ل:30 م:49 ن:50
سعفص: س=60 ع=70 ف=80 ص=90 قرشت: ق=100 ر=200 ش=300 ت=400 ثخذ: ث=500 خ-600 ذ=700 ض=800 ظ=900 غ=1000
ابجد صغیر همان ابجد کبیر است که در عدد 12 طرح و کم شده است .
ابجد: ا=1 ب=2 ج=3 د=4 هوز: ه=5 و=6 ز=7 حطی: ح=8 ط=9 ی=10 کلمن: ک=8 ل=6 م=4 ن=2
سعفص:س=0 ع=10 ف=8 ص=6 قرشت:ق=4 ر=8 ش=0 ت=4 ثخذ:ث=8 خ=0 ذ=4 ضظغ:ض=8 ظ=0 غ=4
شاید برخی براین واقف باشند که در حروف ابجدی رموزی پنهان است . اما تعداد آنها بسیار کم است و بعضی هم ادعای آنرا در می آورند .
در برخی مکانها و کتیبه ها آثاری از استفاده ی موردی از آن به چشم میخورد . حتی کد تلفل شهر مقدس قم هم ازین مستثنی نمانده است و با حاصل ابجدی حروف بانوی دو عالم حضرت معصومه (ع) مزین شده است .
م : 40 ع: 70 ص:90 و:6 م:40 ه: 5 40+70+90+6+5+40=251
ع:70 ل:30 ی:10 70 + 30 + 10 =110 علی: 110
در کتیبه ای از حسینه های تهران چنین آورده اند.< 121. > که برای ما نا آشنا می نماید لکن برای آنها (کسانی که آنرا کتابت کرده اند) مفهوم و معانی بالا و مقدسی دارد.
دراین اینجا بصورت اجمالی بمعنی آن میپردازم : اگر 110 را از 121 کم کنیم مانده 11 میشود
این که چرا 110 را کم کرده ام به فراست اینجانب برمی گردد و حال و حوای روحانی که در آنجا بمن دست داده است . که اسم مولا علی در ان اوره اند . اما معنای عدد 11 : هم میشود گفت که <هو> یاکه <یا> میباشد . یعنی 121 میشود یا علی . هو علی و حتی یا هوعلی . که احتمالا در اینجا مذهب اهل حق را برای ما از کاتب میرساند . شاید بتوان گفت که نویسنده اعتقاد به عظمت بیشتر و غلو افراطی به علی دارد .
خود من هم یکی از اسرار الهی را در حروف ابجدی اسما پنج تن آل عبا پیدا کرده ام که باز گو میکنم اما امیدوارم دست مایه انحراف کسی از جاده الهی نشود و هر کس انتقادی دارد بفرماید .
محمد در ابجد کبیر میشود م:40 ح:8 م:40 م: 40 د:4 40+8+40+40+4=132
محمد در ابجد صغیر میشود م:4 ح:8 م:4 م: 4 د:4 4+8+4+4+4=24
را از 132 کم میکنیم میشود 108 100 :ق 8:ح 108: حق24
فاطمه در ابجد کبیر میشود ف:80 الف: 1 ط:9 م:40 ه:5 80+1+9+40+5=135
فاطمه در ابجد صغیر میشود ف:8 الف:1 ط:9 م:4 ه: 5 8+1+9+4+5=27
27 را 135 کم میکنیم میشود 108 مانند بالا
حسن در ابجد کبیر میشود ح:8 س:60 ن:50 8+60+50=118
حسن در ابجد صغیر میشود ح:8 س:0 ن: 2 8+0+2=10
10 را از 118 کم میکنیم میشود 108 مانند بالا
حسین در ابجد کبیر میشود ح:8 س:60 ی:10 ن:50 8+60+10+50=128
حسین در ابجد صغیر میشود ح:8 س:0 ی:10 ن:2 8+0+10+2=20
20 را از 128 کم میکنیم میشود 108 مانند بالا
اما اسم علی از قاعده بالا مستثنی است و نمیشود مانند آنها بر روی آن انجام داد.
هر چه فکر کردم جزء این نمیشد : علی در ابجد کبیر . ع:70 ل:30 ی:10 که میشود 110 .
با تامل بسیار در ان نتیجه گرفتم که 108 را از 110 که کنم که میشود 2 از انجا که 2 عدد ب است پس میتوان چنین عمل کرد ؛ 108:حق بعلاوه 2:ب یعنی بحق
اشاره اي به شاخه اي از علوم غريبه
حروف ابجد ( قسمت اول )
در علوم غریبه باید به عرض خوانندگان محترم برسانم که این علم به چند طریق
کشف و به نتیجه مطلوب خواهید رسید و یکی از ان راهها از طریق
حروف ابجد به رسیدن مطالب علوم غریبه میباشد
اسم حروف ابجد پسران پادشاهی به نام... بودندکه نام پسران او به نام :
ابجد" هوز" حطی" کلمن"سعفص" قرشت"ثخذو ضظغ می باشد
ضمنا حروف ابجد به دو نوع صغیر و کبیر محاسبه ميگردد جدول حروف ابجد و ارزش
عددی آنها
ش ر ق ص ف ع س ن م ل ک ی ط ح ز و ه د ج ب الف
300 200 100 90 80 70 60 50 40 30 20 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
غ ظ ض ذ خ ث ت
1000 900 800 700 600 500 400
توجه: حروف ت چ ژ گ که در حروف عربی و جود ندارند به ترتیب
پ=2000 چ=3000 ژ=4000 گ=5000
میباشند البته در محاسبات معمولا معادل عربی حروف عربی را در نظر میگیریم
مثلا گ در کلمات عربی ج تلفظ میشود مثل بزرگمهر که تلفظ میشود بزرجمهر و
پرتغال که برتغال تلفظ میشود یا پژمان که بجمان تلفظ میشود
پس پ=ب چ=ج ژ=ج گ=ج .
برای محاسبه کلمات به صورت ابجد ارزش عددی همه حروف کلمه را با هم جمع
میکنیم مثلا:
علی ع=70 ل=30 ی=10 که میشود 110یا نمک ن=50 م=40 ک=20 که جمعا
میشود 110
آشنایی با طبع ها
در طبیعت چهار عنصر اصلی وجود دارد که دنیا از او خلق شده است و ان چهار
عنصر به نام
1-آتش
2 -خاک
3-باد
4 -آب
می باشد.
هر انسان دارای طبع و خصوصیاتی است و این عناصر چهارگانه هر کدام
نمایانگر کروهی از خصوصیات میباشند .بنابراین ما با مشخص کردن طبع هر کس
بوسیله حروف ابجد میتوان خصوصیات فردی هرکس را مشخص نمود.
در زیر خصوصیات طبع ها را ملاحظه میکنید :
1-طبع آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل
نگه نمی دارد و همیشه بدن او حرارت دارد و تشنه می باشد و زود جنگ شروع
می کند.
2-طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت واحترام
با دیگران زندگی می کند.
3-طبع بادی همیشه مغرور وتند خو می باشد و حرکات خود را پنهان از
چشم دیگران انجام می دهد و بسیار زیرک وکینه ای می باشد.
4-طبع ابی همیشه مسرور و شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر
می گردد و همیشه از دست و زبان به عذاب می افتد.
ضمنا از اين طريق ميشود قدرت حكميت هر ستاره را بر ديگري مشخص نمود
طالع هر برج :
این طالع ها خواص هر برج هستند که در مورد حروف ابجد که شرح آن میاید کاربرد
دارند
بنابراین طالع ها را با فال ها و طالع بینی هایی که در جاهای دیگر دیده اید اشتباه
نگیرید .
طالع حمل و اسد وقوس آتشی می باشد
طالع ثور و سنبله وجدی خاکی می باشد
طالع جوزا و میزان ودلو بادی می باشد.
طالع سرطان و عقرب و حوت آبی می باشد.
و در آخر ياداور شوم كه در رفاقت ازدواج شراكت و دوستي .....
اين ستاره ها بسيار زياد كاربرد دارند
كه بعدها در مورد تك تك ستاره ها تعاريفي را براي شما دوستاني
كه در علوم غريب پيشگام هستيد خواهم نوشت.
فلسفه وجود علوم غريبه چيست ؟ پاسخ: دانش بشری بر اساس یک بخشبندی عام و کلی به دو شعبۀ علوم غریبه(=علوم خفیه) و علوم طبیعی(=علوم متعارف) تقسیم میشدهاست.علوم طبیعی، علومیاند که با ساز و کارهایی متعارف،از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسند،مانند فیزیک، ریاضی، جامعهشناسی، زبانشناسی و دیگر علوم متعارف. این علوم را همچنین بدین دلیل علوم طبیعی و متعارف مینامیدند که بشر در زندگانی جاری و طبیعی خود با این علوم سر و کار دارد. اما برخی علوم نیز بودند که با بهرهگیری از سازوکارها و قواعد و فرمولهای رازآمیز و نامتعارف که اسرارشان نزد صاحبان این علوم مخفی بود، از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسیدند.این دسته از علوم را علوم غریبه یا خفیه مینامیدند. سبب غریب و خفی بودن این علوم، مقدمات و مواد اطلاعاتی آنها نبوده، بلکه فرمولها و ساز و کار استخراج نتایج بوده که نامتعارف و غریب و خفیه بودند. مانند علم رمل که مقدمات اطلاعاتیش، پدیدهای است که کاملاً عادی و قابل دسترس برای همگان و آن، گرداندن تعدادی ریگ در دست و ریختن آنها به وضعی اتفاقی است.اما فرمولهای استخراج نتیجه از این مقدمات اطلاعاتی، رازآمیز و غریباند؛ یا علم جَفر و علمالاعداد که مقدماتشان، پدیدههایی شناخته شده از قبیل حروف و اعداد است، اما روشهای استخراج نتایج، این علوم را در زمرۀ علوم غریبه قرار میدادهاست. در يك تقسيم بندى علوم را به دو بخش تقسيم نموده اند علوم خفى (علوم غريبه) و علوم حبى (علوم مانند علوم نظرى و تجربى). خفى به معنى پنهان و جلى به معنى آشكار است. بنابراين علوم غربيه جزو علومى است كه اربابان اين فن و يا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته و در تعليم و تعلم وى شرايطى را ملحوظ نظر قرار مى داده اند ، و اين علوم نيز خود داراى شاخه هاى گوناگونى است . فلذا علوم غريبه برای استفاده شخصی و یا آواره كردن و سرگردان نمودن كسی به وجود نيآمده است ؛ با علوم غريبه مي توان به بر برخى اسرار و اخبار نهان دست يافت ؛ بله علومي مثل رمل ، جفر و ... جزوي از علوم غريبه هستند . |
مثالی کاملا ساده از علم جفر :
کلمه " حسین " را بصورت "حا" "سین" "یا" "نون" می نویسیم و در زیر آن کلمه "حسین" را بصورت "ح" "س" "ی" "ن" می نویسیم:
حا - سین - یا - نون
ح س ی ن
نینواا
حروف مشابه بالایی را با حروف مشابه پایینی خط میزنیم مثلا در "حا" حرف ح را با ح پایینی خط میزنیم. در انتها حروف "ن ی ن و ا" باقی میماند که تشکیل کلمه "نینوا" را میدهد. اگر این روش را با کلمه "علی" انجام دهیم حاصل کلمه "ایمان" خواهد بود.
عین - لام - یا
علی
ایمان
الف - حروف مقطعات قرآنی
1 – تکرار حروف را حذف نمایید
2 – 14 حرف باقی می ماند به تعداد 14 معصوم
3 – 14 حرف جمله صراط علی حق نمسکه را می سازند.
ب – رابطه تعداد حروف آیه پنج سوره قصص با نام مبارک مهدی(عج)
1 – آیه5 سوره قصص و نریدو ان نمن علی الذین استضعفوا .......
در باره امام زمان(عج) است= تعداد حروف این آیه ۵۹ عدد می باشد.
2 - مهدی(عج) به ابجد = 59 می باشد.
3 – عدد 59= جمعش(9+۵)=۱۴
4 – عدد 14 یعنی چهاردهمین امام معصوم حضرت مهدی (عج) می باشد.
ج – نام مبارک پیامبر اسلام محمد(ص)
1 – محمد به ملفوظی= میم – حا - میم – دال
2– زبر حروف ملفوظی = م – ح - م – د
3 – بینات حروف ملفوظی = یم – ا – یم – ال
4 = جمع بینات ملفوظی به ابجد =132
5– اسلام = 132
6 –بینات اسم پیامبر محمد(ص) =132
7 – محممد بدون تشدید هم به ابجد = 13
د – نام مبارک حضرت علی (ع)
1 – علی به ملفوظی=عین – لام – یا
2 – بینات ملفوظی = ین – ام – ا
3 – جمع بینات ملفوظی به ابجد = 102
4 – ایمان = 102
خدا در قرآن به مسلمانان می گوید" نگویید که ایمان آورده ایم بلکه شما اسلام آوردید"
ه – اصحاب یمین چه کسانی هستند؟
۱ – یمین به ابجد = 110
۲ – علی (ع) به ابجد = 110
و – غدیر خم و علی(ع)
1– غدیر خم به ابجد= 1854
2– 1854 جمع عددش = 18
3 – زمان= 18 ذی الحجه
4 - ابلاغ کننده محمد (ص) - محمد =92
5 – حاصل جمع این زمان و مبلغ در باره کیست = ؟
6 – زمان 18 + محمد(ص)92=؟
7 - 18 + 92 =110
8– علی(ع) =11
ز - امام علی (ع) مولود کعبه
1 – زمان = 13 رجب
2 – مکان =کعبه
3 - کعبه به ابجد= 97
4 – حاصل جمع این زمان و مکان کیست = ؟
5 – زمان 13 + مکان 97 = 110
6 – علی (ع) = 110
ح- کلمه روح
1 - کلمه روح به ابجد = 214
2 - ملفوظی عدد 214= دال - ی ا – را جمع ابجدی =247
3- 247 به نطق عدد به حرف می شود ر م ز = رمز
ط – اول و آخر سوره النباء
1 – اولین کلمه این سوره = عم
2 - عم یتساء لون =مردم از چه خبر مهمی سوال می کنند.
3 – عن النباء العظیم = از خبر بسیار بزرگ
4– الذی هم فیه مختلفون = که در آن اختلاف کلمه پیدا کردند.
کلا سیعلمون = چنین نیست بزودی خواهد دانست.
- عم به ابجد = 110 و علی (ع) هم =110
در درون سوال جواب به ابجد مشخص شده است.
5– نباء العظیم = به روایتی از پیامبر اسلام (ص)علی (ع) می باشد.
یا علی (ع) آن خبر مهم تو هستی
6 – فیه مختلفون = همان روز اول رحلت پیامبر بر سر خلافت علی (ع) اختلاف نظر پیدا شد و تا حالا ادامه دارد و مصیبت جهان اسلام و کل جهان از این اختلاف می باشد.
7 – آخرین آیه 40 .... یا لیتنی کنت ترابا = کافران در روز قیامت می گویند ای کاش خاک بودیم (تا دچار آتش کیفر نمی شودیم)
8 - تراب = خاک
9 – یکی از القاب مشهور علی(ع) = ابوتراب
10 – ابو تراب= پدر خاک
11- پیامبر(ص) فرمود: یا علی (ع) من و تو پدر این امت هستیم.
عم = جواب این دو حرف در اول اسم ع علی (ع) م محمد(ص) آمد.
12 – منظور از ترابا کافران= یعنی ای کاش شیعه علی(ع) بودیم
13 – یعنی ای کاش شیعه بودیم و ولایت علی (ع) قبول می کردیم.
ی – 72 دوفرقه شدن امت
1 – پیامبر اسلام (ص) فرمود: امت من 72 فرقه می شوند و فقط یک فرقه از آتش جهنم نجات پیدا می کنند.
2 – فرقه = 385
3 – شیعه = 385
ک - تفاوت سر انگشتان انسانها
در سال 1884م برای اولین بار برای شناختن افراد از سر انگشت استفاده شد و
این روش در همهء کشور ها رواج یافت، چون پوست سر انگشتان خطوطی بسیار دقیقی بشکل
قوسی، کجدار و دایره ای دارند که در طول زندگی انسان تغییر نمیکنند، ولی نشان
انگشتان در همهء انسانها باهم متفاوت اند و دو انسان پیدا نمیشود که این خطوط در
آنها یکسان باشد. این یک معجزهء الهی است. خدای حکیم در بیان این مطلب میفرماید:
أیحسب الإنسان ألن نجمع عظامه؟ سوره القیامه - آیه ٣
آیا انسان می پندارد که ما استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد
بلی قادرین علی أن نسوی بنانه. سوره القیامه - آیه 4
ری ما قادریم که حتی انگشتان(خطوط سرانگشتان)
او را دوباره به صورت اول موزون و مرتب کنیم.
شتر در حال راه رفتن يعني مال جلوتر است كه ازطريق فاصله بين پاها مشخص مي شودكه حد فاصله ان از15تا120متر ميباشد. شتر ايستاده يعني گنج همانجاست . اگر شتر بار داشته باشد حتماً در آن نزديكي يك گنج وجود دارد شتر نماد گنج و يا موارد خاص با ارزش است معمولاً در 50 يا 65 قدم جلوتر يك علامت دوم هم دارد. اگر شتر نشسته باشد گنج در زير سنگ باتلاق يا داخل غار است .
اگر شتر داخل غار باشد گنج داخل غار است. اگر چند شتر در پشت هم باشند و آخرين شتر نشسته باشد دفينه آن در پشت سر آخري مي باشد. اگر شتر سرش پايين بود ، دفينه همانجا جلوي شتر است. كوهان شتر ممكن است علامت تل خاكي يا يك تپه بسيار كوچك سنگ چين باشد . اگر يك كوهان داشته باشد يك برجستگي در روبروي آن است و اگر كوهان شتر 2 تا باشد ، دو تل و يا تپه كوچك وجود دارد كه يكي درست است و ديگري براي گمراه كردن ساخته شده است
تشخيص صحيح آثار و علائم دفينه
در حين حفاري امكان داره كه با علائم و آثار زيادي مواجه بشويد كه در اكثر مكان ها مشترك است و امكان داره با آثاري هم مواجه بشويد كه تا حالا نمونه اش را از نزديك مشاهده نكرده باشيد و يا نشنيده باشيد . معمولا اين آثار براي مكانها و يا هدف هاي كوچك و متوسط صدق مي كند .
اول اينكه در سطح زمين بايد نشانه هايي وجود داشته باشد. مثلا تخته سنگي كه بتواند نظرها را به خود جلب نمايد، بايد با بقيه سنگهاي اطراف فرق داشته باشد و به راحتي نتوان آن را جابجا نمود و يا اينكه نوشته و نشانه هايي بر روي سنگ وجود داشته باشد و يا …
توجه داشته باشيد وجود تخته سنگ، درخت كهنسال، چشمه آب، تپه و تل خاكي، دليل وجود حتمي و صددرصدي گنج و دفينه نيست!
بعضي از افراد فكر مي كنند كه هر تپه اي نشانه گنج است، در صورتي كه از نشانه هاي وجود گنج در يك تپه اين است كه اولا خاك آن دستي بوده و نبايد بكر يا طبيعي و داراي رگه هاي سنگي باشد. ثانيا تپه در محلي قرار گرفته باشه كه در اون منطقه مشابه اون تپه كم باشد و در نزديكي اون تپه آثاري همچون درخت كهنسال و چشمه آب و … وجود داشته باشد. توجه داشته باشيد كه با ديدن درست آثار و علائم موجود و گمانه زني درست و اصولي، مي تواند شما را از حفاريهاي بيهوده و مايوس كننده، تا حدود زيادي نجات دهد!
پس از شروع حفاري نيز توجه داشته باشيد كه ابتدا بايد از خاك سطح عبور كنيد و بسته به منطقه مورد نظر (كوهستاني، جنگلي، كشاورزي و …) حداكثر تا عمق ۷۰ سانتيمتر، آثاري همچون ذغال، خشت يا تكه آجر، سنگ رودخانه اي و … تا اين عمق، دليلي محسوب نميشوند و حدودا از عمق يك متري به بعد است كه بايد آثار را كم كم مشاهده نماييد، مثل سنگ چين، خاك قبر يا جسد انسان، كوزه سفالي، ذغال چوب يكدست (حداقل ۷ سانتيمتر) و يا گلهاي صابوني(روغني) كه در گذشته جهت عايق و جلوگيري از عبور آب و رطوبت و محافظت از اموال مورد استفاده قرار مي گرفته و …
اما وجود ذغال چوب يا سنگ هم از دلايل وجود صددرصد گنج و دفينه نيست، چرا كه در گذشته امكان داشته چوپاني و يا فردي در آن مكان آتشي روشن كرده باشد و يا سقف چوبي و ديوار سنگي ساختمان و عمارتي بر اثر جنگ يا آتش سوزي فرو ريخته باشد. آن مكان وقتي تائيد ميشود كه نشانه هاي ديگر هم وجود داشته باشند و به هيچ عنوان خاك بهم خورده و داراي لكه هاي مختلف نباشد.
از ديگر نشانه ها، سنگ چين با ملات يا وجود تخته سنگ يا سنگ هاي تراش خورده بزرگ در عمق حدودي يك و نيم متر به بعد است.
آجر و خشت هاي خام كه بصورت مربع بوده و پلكاني يا منظم و بي دليل چيده شده باشند بطوريكه مسكوني بودن مكان را تائيد نكند، نيز مي تواند از نشانه ها باشد و …
موارد ذكر شده بالا بخش بسيار كوچكي از مبحث چگونگي شناخت آثار و علائم و نيز چگونگي حفاري صحيح و موفقيت آميز مي باشد كه براي شروع، به تمامي علاقمندان تقديم مي گردد